Crossbow Crusade یا جهاد کمانِ پولادی، نام عنوان مستقلیاست که توسط HugePixel ساخته شده است. اگر از طرفداران Van Helsing، داستانهای خون آشامی و فضای گوتیک هستید، این نقد و بررسی را که توسط تیم Gamingles برای شما مهیا شده است، از دست ندهید.
فضاهای تاریک و گوتیک، از هنگامی که بازیهای دیجیتالی اختراع شدند، همیشه مورد توجه طراحان بازیهای دیجیتالی قرار گرفتهاند. عناوینی مانند Ghosts n Goblins و Risky Woods که در زمان عرضه خود سعی داشتند تا با استفاده از محدودیتهای گرافیکی آن زمان محیطهای ترسناک و تاریک و همینطور دشمنانی وحشتناک خلق کنند، از پیشگامان در استفاده از عناصر ژانر ترسناک در بازیها بودهاند. نظر بسیاری از کارشناسان صنعت بازی این است که اوج مهارت در پرداختن به فضای گوتیک و کانسپتهای مرتبط با آن را در سری بازیهای Castlevania، بهخصوص نسخههای خیلی قدیمی آن، میتوان تجربه کرد.
بازی Crossbow Crusade نیز با استفاده از درونمایه گوتیک، فضائی تاریک و آخرالزمانی را به تصویر میکشد که بازیکن در آن نقش شخصیتی را دارد که بلافاصله شما را به یاد ون هلسینگ، شکارچی خونآشام و هیولای معروف میاندازد.
شخصیت اصلی در ابتدای بازی نامهای دریافت میکند که از او درخواست کمک کرده و شرایط نا به سامان قلمرویی را توصیف میکند که در آن، نیروهای اهریمنی، قحطی و گرسنگی، دوشادوش یکدیگر در حال پاکسازی انسانها هستند.
شخصیت اصلی با یک درشکه خود را به قلمرو مردگان میرساند و سازندگان به طرز عجیبی همینجا بازیکن را رها میکنند تا با بازی و دنیای آن آشنا شود و اطلاعات دیگری از داستان به مخاطبان ارائه نمیکنند.
بازیکن با از میان برداشتن دشمنهای مختلف که قریب به اتفاق آنها موجوداتی از مرگ برگشته و یا اهریمنی هستند که هرکدام قابلیت خاص خود را دارند، باید در مراحل پیش برود و همینطور مراقب تلههایی که روی پلتفورمهای متفاوت برای کشتن او طراحی شده نیز باشند.
گیمپلی بازی پریدن، تیراندازی با کمانِ پولادی و قراردادن شخصیت در موقعیتی است که بتواند دشمنان را هدف قرار دهد. برای هدف قرار دادن برخی دشمنان باید بنشینید، چرا که امکان تیراندازی در این بازی تنها به رو به رو وجود دارد و شخصیت بازی نمیتواند آزادانه هرکجا را که میخواهد نشانه بگیرد. این بازی با چسبیدن به استانداردهای ژانر، مطلقاً هیچ نوآوریای برای ارائه ندارد.
با کشتن دشمنان، سکههایی روی زمین میافتد که میتوانید آنها را پس انداز کرده و با استفاده از آن تنها سلاح خود یعنی کمانِ پولادی را ارتقاء بدهید تا تیرهای آن با شدت بیشتری دشمنانتان را متلاشی کند.
در انتهای هر مرحله، یک غول آخر وجود دارد که باید با دقت زمانبندی و نوع حملههای او را بررسی کنید تا بتوانید از پس آن بر آیید، روح او را از وجود شیطانیاش رها سازید و به مرحله بعدی بروید.
بازی برای اینکه به حال و هوای بازیهای دهه ۹۰ میلادی در این ژانر نزدیک شود، به استفاده از پیکسل آرت و تصاویر خونین و خشن متوسل شده است. البته در کنار این موارد، مکانیکهای گیمپلی نیز درست مانند بازیهای آن زمان، قرار است اشک شما را در بیاورند.
برای عبور از برخی پلتفورمها، باید به جسد های بی سری که از طناب آویزان شدهاند تیر بزنید و با پریدن روی تیرها به پلتفورم بعدی برسید. تیرها پس از مدتی از بدن جسدها جدا میشوند و اگر تا آن زمان به پلتفورم بعدی نرسیده باشید، باید بازی را از چکپوینت قبلی آغاز کنید.
سرعت حرکت شخصیت در بازی، مخصوصاً پرشها بسیار زیاد است و به نظر میرسد گرانش غیر طبیعی در فیزیک بازی پیادهسازی شده است که دکمه پرش شخصیت را مثل یک توپ شیطونک به اطراف پرت میکند.
بازی بخش آموزشی ندارد و فقط میتوانید بازی جدید آغاز کنید و یا از save قبلی خود به ادامه بازی بپردازید. تمامی آموزشهای لازم سر بزنگاهی که باید از آنها استفاده کنید از طریق راهنماییهای بدون نوشته و با استفاده از تصاویر و نماد دکمههای دسته، به شما داده خواهد شد.
گیمپلی بازی نیز اگر خوره این ژانر نباشید به سرعت برای شما تکراری خواهد شد. یکی دیگر از نقاط ضعف بازی خطی بودن مراحل و جریان گیمپلی است که باعث میشود میل و رغبتی به بازگشتن و تجربه دوباره بازی نداشته باشید.
موسیقی پیشزمینه بازی حال و هوای وحشت و فضای گوتیک را به خوبی منتقل میکند، اما توقع زیادی از آن نداشته باشید. صدا گذاریها نیز با اینکه به خوبی پیاده شدهاند اما از تنوع زیادی برخوردار نیستند و تقریباً همه دشمنان شما با صداهای مشابهی کشته میشوند.
توسعه دهندگان میتوانستند با صرف زمان بیشتر و تغییر دادن بسیاری از تصمیمات، در طراحی مراحل و روایت داستان، شخصیت پردازی برای غولهای بازی، فراهم کردن مناسباتی برای آشنا شدن بیشتر بازیکن با دنیای بازی و اضافه کردن ویژگیهای بیشتری به گیمپلی و عمیقتر کردن آن، یک اثر شستهرفته و صیقل داده شده را در اختیار علاقهمندان ژانر قرار دهند. با اینحال HugePixel با تمام تلاش و نو آوریای که در این بازی خرج کرده است، موفق نمیشود تجربهای منحصر به فرد برای بازیکن خلق کند.
کلام آخر
این عنوان با اینکه نوستالژی فراوانی را در بازیکن به وجود میآورد، به سرعت خسته کننده میشود و اگر کنجکاوی مخاطب به حدی نرسد که تصمیم بگیرد سر از دنیای خلق شده توسط طراحان در بیاورد، بازی را نیمه کاره رها خواهد کرد.
Verdict
This title has a lot of nostalgia to offer to players, but it gets boring pretty fast and if the players are not curious about the world and its origins, they will probably drop the game half way.