نقد و بررسی بازی The Companion

نقد و بررسی بازی The Companion

بازی The Companion آخرین نسخه در سنت شگفت انگیز ماجراجویی های مبتنی بر روایت محیطی است که حیوانات معنوی را در بر می گیرد که دنباله رو عناوین هم سبک خود و همچنین دو بازی موفق Spirit of the North و The First Tree محسوب می شود. این بازی نویدبخش یک عنوان با داستانی پر از رمز و راز، دسیسه و ماجراجویی و یک تجربه احساسی که شخصیت فراآسمانی شما را با خانواده در قلمرو جسمانی پیوند می‌دهد، است. این بازی یک عنوان شبیه‌ساز پیاده‌روی تک نفره است که دارای بیوم‌های جادویی فوق‌العاده و داستانی با تغییر زمانی می باشد و در آن به عنوان روحی که به شکل یک گرگ است، در مناطق مختلف گشت و گذار می کنید، آیتم مهمی به نام جوهر معنوی را جمع‌آوری می‌کنید و سنگ‌های باستانی را فعال می‌کنید، در حالی که تکه‌های پازل سفر خطرناک یک خانواده انسانی را کنار هم می‌چینید. این بازی در حال حاضر برای رایانه های شخص و نینتندو سوئیچ منتشر شده است.

در بخش گیم پلی بازی The Companion همانند دیگر عناوین سبک شبیه ساز پیاده روی، شما بیشتر وقت خود را صرف اکتشاف در محیط های زیبا بین تکه های داستان می گذرانید. در سرتاسر زمین، بسته‌های درخشان نور پراکنده شده‌اند، که نشان‌دهنده تکه‌هایی از Essence یا همان جوهره ای هستند که در ابتدای متن به آن اشاره کردیم. این آیتم ها را باید برای تقویت توانایی‌های خود جمع‌آوری کنید. اولین توانایی یا ارتقا شما یک Wisp را احضار می کند که در هوا پرواز می کند و شما را به نقاط مورد علاقه راهنمایی می کند، این نقاط می تواند یک شی مصنوع رها شده، یک چشم انداز معنوی یا یک سنگ Runic باشد. این سنگ‌ها انرژی معنوی شما را افزایش می دهند که برای رفتن به فصل‌های بعدی لازم است و همچنین به شما یک Wisp رایگان برای مکان بعدی می‌دهند. از آنجایی که در مجموع ۹۰ سنگ Runic وجود دارد، بیشتر گیم پلی بازی صرف سفر بین آنها می شود.
از شی مصنوع صحبت کردیم. اینها اقلام مختلفی هستند که از خانواده انسان ها به جا مانده است. هنگام بررسی این آیتم ها صحنه کوتاهی از تعامل یکی از اعضای خانواده با آیتم مورد نظر را پخش می شود و همچنین یک چشم انداز (Vision) نزدیک را باز می کند. Visionها صحنه‌هایی طولانی‌تر و غیرقابل چشم پوشی هستند که به سفر شما و روابط خانواده می‌پردازند. در طول بازی The Companion گاهی اوقات از شما خواسته می شود که در طول یک چشم انداز کارهای مختلفی را انجام دهید.

برخی از آنها، شما را در قلمرو جسمانی ظاهر می کنند تا خانواده به شما اعتماد کند و برخی دیگر شما را در حال تعقیب حیوانات وحشی یا هیولاها برای حفظ امنیت خانواده قرار می دهد. در حین پیشرفت در بازی، قفل توانایی‌هایی را باز می‌کنید که می‌توان از آن‌ها در Vision‌های خاص استفاده کرد، مانند نشستن در کنار یک حیوان برای نشان دادن دوستی یا نعره کشان برای دفع دشمنان. این چشم اندازها می توانند در هر مقطع زمانی اتفاق بیفتند و لزوماً نباید به ترتیب خاصی در یک فصل دیده شوند و این باعث می شود که احساس کنند تکه هایی زودگذر از زندگی خانواده هستند. بین Visions، زمانی را صرف تعقیب Wisps خود در سراسر منظره و جمع‌آوری Essence می‌کنید، که پس از جمع‌آوری Artifact یا Vision بعدی، آن را برای Wisps بیشتری صرف می‌کنید. این جوهره ها به ایجاد پیوند شما با قلمرو جسمانی کمک می کنند.
در کل این بازی بسیار کند است و محتوای آن نسبتا کافی است و در عناوین شبیه ساز راه رفتن وظیفه خود را به خوبی انجام می دهد. اما از طرف دیگر به دلیل مشکلات فراوانی که در بالا ذکر شد، این کار به ظاهر بهتر نیز مشکلات زیادی را به همراه دارد. من بسیار مشتاقانه منتظر بهینه سازی بیشتر این بازی توسط تیم سازنده هستم و مشتاقانه امیدوارم که این بازی روزی به یکی از برترین شبیه سازهای پیاده روی تبدیل شود.

واقعاً مایه شرمساری است که The Companion با سیستم حرکتی خود مشکل دارد، چرا که از نظر زیبایی شناسی فوق العاده ظاهر شده و واقعا شگفت انگیز است. پالت رنگ‌های زیبا، جلوه‌های خیره کننده ذرات و نورپردازی محیط و مکان های دوست‌داشتنی ساخته شده به خوبی بیانگر مهارت زیبایی‌شناختی استودیوی سازنده هستند. موسیقی متن نواخته شده توسط آهنگساز معروف Hew Wagner نیز به همین ترتیب عالی است و فضای موضوعی متمایزی را برای هر بیوم و لحظات تنش در طول سکانس های داستانی فراهم می کند. همگی اینها باعث شده اند این بازی شالوده یک تجربه باورنکردنی را داشته باشد. با این حال، در وضعیت فعلی‌اش، توصیه کردن The Companion به‌عنوان یک ماجراجویی داستان محور جذاب، دشوار است.

حرف آخر

The Companion یک فرض قانع کننده را ارائه می دهد که فقط از یک تجربه جذاب کوتاه بر می آید. در حالی که برخی از آثار هنری زیبا را در جلوه های بصری خود به نمایش می گذارد و با محیط ها و طراحی صدای عالی خود فضایی جادویی را ایجاد می کند، گیم پلی واقعی به مرور زمان تکراری و خسته کننده می شود. مسائل مربوط به قدم زدن آهسته بازی با تجربه‌ای ساده‌تر از یک عنوان شبیه ساز پیاده‌روی تداخل می‌کند و حواشی یا جزئیات نامربوط دلخواه، درک روایت به هم ریخته بازی را دشوار می‌کند. کسانی که به دنبال یک داستان جذاب هستند ممکن است بخواهند برای برخی به‌روزرسانی‌های توسعه‌دهنده منتظر بمانند، در حالی که افرادی که می‌خواهند خود را در یک قلمرو فانتزی زیبا محو کنند مطمئنا در وضعیت فعلی بازی The Companion از آن لذت خواهند برد.

Verdict

The Companion offers a compelling premise that falls just short of an engaging experience. While it showcases some beautiful artwork in its visuals and creates a magical atmosphere with its excellent environments and sound design, the actual gameplay becomes repetitive and boring over time. The game’s slow pacing issues interfere with the simpler experience of a walking simulator title, and arbitrary extraneous fringes or details make it difficult to understand the game’s jumbled narrative. Those looking for an engaging story might want to wait for some developer updates, while those looking to immerse themselves in a beautiful fantasy realm will surely enjoy The Companion in its current state

7.3

نقاط قوت

  • سناریوی داستانی بازی به خوبی طراحی شده است
  • اتمسفر رویایی و بسیار دلنشین
  • موسیقی متن کاملا متناسب و شنیدنی
  • صداگذاری با کیفیت بالا

نقاط ضعف

  • بخش داستانی کوتاه است
  • سرعت حرکت آهسته بازی لذت روایت داستانی را خراب می کند
  • انتخاب های طراحی خسته کننده وقت بازیکن را تلف می کند
  • سناریوی داستان گاهی اوقات بی ملاحظه عمل می کند
8 گرافیک
7 گیم پلی
6.5 داستان
7.5 موسیقی