من از طرفداران پروپاقرص ژانر پلتفرمینگ هستم؛ زیرا عناوین این سبک جزو اولین بازیهایی هستند که در کودکی به آنها علاقه مند شدم. فرمول سادهای که در ساختار اینگونه بازیها به کاررفته، ساعتها لذت به همراه دارد. بنابراین طبیعتاً، بازی ۱۰۰۰Deaths همان چیزی بود که به امتحان کردنش علاقهمند بودم و اگرچه فکر نمیکنم عنوان پیشگامی برای این ژانر باشد، اما یک پلتفرمر سرگرمکننده با پیچش داستانی جالب است. من بدون هیچ پیشزمینهای وارد این نقد شدم، بنابراین گذشته از برخی اطلاعات اولیه، این یک نقد غافلگیرکننده بود. پس بیایید به این مقاله نقد و بررسی در وب سایت Gamingles بپردازیم و ببینیم آیا ۱۰۰۰ Deaths می تواند منتخب ماجراجویی پلتفرمینگ بعدی شما باشد یا خیر.
۱۰۰۰Deaths از لحاظ داستان، کمی با آنچه از بازیهای پلتفرمر سنتی انتظار دارید متفاوت است. ترکیبی از خطوط داستانی و انتخابهای مختلف وجود دارد که عمدتا توسط شما انجام میشود. انتخابهایی که من انجام دادم، خطوط داستانی و در نهایت پایان داستان را تغییر داد. وجود پایانهای متعدد همیشه برای بازیهای مستقل نوعی برد محسوب می شوند؛ زیرا انتخاب های شما به ندرت به زمان اجرای داستان لطمه وارد می کند. در این بازی در ابتدا کمی با ساختار روایت و نحوه عملکرد گیمپلی در کنار آن گیج شدم. با این حال، با گذشت زمان بیشتر، این سردرگمی به یک لذت تبدیل شد.
من در ابتدا داستان Vayu، یک حیوان کوچک را دنبال کردم و گذشته از این نکته، خودم را در سر این شخصیت به عنوان یک تلویزیون کوچک قابل بازی یافتم. در این فضای ذهنی، مراحل را تکمیل میکردم، با NPCها تعامل داشتم و انتخاب نهایی هر مرحله را انجام میدادم. همه چیز بسیار عجیب و غریب است، اما البته قرار بوده که اینطور باشد. من واقعاً از جنبه انتخاب بازی ۱۰۰۰Deaths و اینکه چگونه تصمیمات من مسیر آینده وایو را شکل داد، لذت بردم و مشتاقانه منتظرم ببینم سایر انتخابهایم چه تاثیری بر دیگر NPCها و البته بازی کردن بخشهای بیشتر پلتفرمینگ دارد. البته این فقط یکی از چهار شخصیت قابل بازی بود، زیرا بازی سه شخص دیگر نیز دارد که باید به آنها کمک کنیم تا تصمیماتی بگیرند که زندگیشان را تغییر میدهد.
در حالی که از پلتفرمینگ ارائه شده در ۱۰۰۰ Deaths لذت بردم، کنترل دوربین را کمی نامناسب یافتم. این موضوع به خصوص در بازیهای آرکید زماندار آزاردهنده بود. اگرچه پلتفرمینگ را برای من خراب نکرد، اما گاهی اوقات مردن به دلیل مشکل دوربین کمی آزاردهنده بود. با این حال، جنبه پلتفرمینگ بازی واقعا عالی و واکنشگرا بود.
با مکانیک جالب شخصیت من که میتوانست از قوانین جاذبه سرپیچی کند، در لبههای منحنی راه برود یا در حالت وارونه از سقف آویزان شود. با اینکه این یک ویژگی کوچک است، اما گیمپلی را بهبود می بخشد و تنوع مورد نیاز را در مراحل ارائه می دهد. حالت آرکید بازی بسیار سرگرمکننده بود و تلاش برای شکست دادن آزمایشهای زمانی، هم ناامیدکننده و هم هیجانانگیز بود. تلاش برای گرفتن روح امتیازات قبلیام یک نکته خوب و مفید برای مقابله با بهترین زمانهای من بود.
خارج از سکوبازی، بخشهای داستانسرایی نسبتاً خطی وجود دارد که شامل اقدامات NPC منجر به انتخابهایی است که من انجام میدادم. اینها هیجانانگیزترین بخشهای بازی ۱۰۰۰ مرگ نبودند، اما باعث ایجاد یک دنیای زیبا و شخصیتپردازی خاص میشوند که همیشه در یک عنوان داستانمحور مورد توجه قرار میگیرد. ضمنا در بازی چند آیتم قابل جمعآوری وجود داشت، اما من هیچ دلیلی برای جستجوی آنها پیدا نکردم و شاید این یکی از مواردی است که شکارچیان دستاورد به دنبال آن هستند.
به نظرم برجسته ترین ویژگی بازی ۱۰۰۰Deaths ساختار انتخاب گونه آن است؛ به طوری که این بازی برخلاف آنچه معمولاً از یک عنوان ماجراجویی پلتفرمینگ انتظار دارید، قابلیت انتخاب بازیکن را در طول بازی به خوبی اجرا میکند. اگرچه این تغییر، کلیات گیم پلی را تغییر نمیدهد، اما روی مراحل و خط داستانی، به میزان قابل توجهی تاثیر می گذارد. نکته خوبی که باید به آن توجه کرد این است که اگرچه انتخابها، شما را به مسیرهای مختلفی میبرد، اما هر موقع مایل بودید، میتوانید برگردید و گزینههای جایگزین را بررسی کنید. هر تصمیم تأثیرگذار به نظر میرسد و نتایج آن متفاوت است. به همین دلیل، شما را تشویق میکنم که در طول بازی خود به عقب برگردید و نگاهی به نتایج جایگزین حاصل بیندازید.
از لحاظ گرافیک، جلوه های بصری این بازی واقعا متفاوت از سایر عناوین پلتفرمری است که تاکنون دیده اید. به گرافیک بازیهای کنسول قدیمی Nintendo 64 فکر کنید، اما با ظاهری مدرن تر و باجزئیات تر. البته این یک انتقاد به سبک هنری بازی نیست و حتی از نظر بصری خیلی جذاب است. اما منحصر به فرد بودن بازیها و جهتگیری آنها چیزی است که آنها را به چنین رسانه خلاقانهای تبدیل میکند. جلوههای بصری ۱۰۰۰Deaths بسیار واضح و خوشساخت هستند و از پالت های رنگی شادی در طراحی مراحل استفاده شده است.
به طوری که هرگز از تماشای محیط های این بازی خسته نمی شدم. انیمیشنهای شخصیتها، به خصوص در طول کات سین ها، بسیار جالب توجه بودند و رابط کاربری ارائه شده نیز برای یادگیری بسیار آسان بود و این چیزی است که از آن قدردانی میکنم. از نظر صوتی، نمیتوانم شکایتی داشته باشم. موسیقی به خوبی با مراحل مطابقت دارد و جلوههای صوتی پاسخگوی آنها هستند و به طور مرتب با گیمپلی هماهنگ میشوند. موردی را به خاطر نمی آورم که احساس کنم موسیقی یا جلوههای صوتی در زمان بازی من آزاردهنده بودند. در کل، میتوانم بگویم که با وجود عجیب بودن جلوههای بصری، آنها به خوبی با بازی مطابقت دارند و جلوه های صدا همه چیز را به خوبی هماهنگ میکند.
حرف آخر
در نهایت با اینکه ۱۰۰۰Deaths یک بازی کاملا بی عیب و نقص نیست، ولی من از زمانی که با آن گذراندم لذت بردم؛ مخصوصا قابلیت انتخاب بازی که یک ویژگی جالب برای یک عنوان پلتفرمینگ است و اینکه گیمپلی سرگرم کننده ای دارد. جلوههای بصری نیز منحصر به فرد و قابل توجه هستند. البته دوربین بازی کمی ضعیف است، اما مانع از لذت بردن شما نمیشود. مشتاقانه منتظرم این بازی را تمام کنم و ببینم خطوط داستانی اضافی چه چیزهایی ارائه میدهند. در کل تجربه این عنوان را به سایر طرفداران بازیهای پلتفرمینگ توصیه میکنم. به ویژه افرادی که به دنبال تجربه چیزهای جدید هستند.
Verdict
Ultimately, while 1000Deaths isn’t a perfect game, I enjoyed my time with it, especially the game selection, which is a nice feature for a platformer, and the gameplay is fun. The visuals are also unique and impressive. The camera is a bit weak, but that doesn’t stop you from enjoying it. I’m looking forward to finishing the game and seeing what the additional storylines have to offer. Overall, I would recommend this experience to other platformers, especially those looking to try something new