وحشت، ژانری است که با هر قالبی که از آن ساخته شده باشد، به طور منحصر به فردی تقویت میشود. برای مثال، کتابهای ترسناک، ذهن شما را مجبور میکنند تا نوعی ترس خاص را برای شما خلق کند یا اینکه فیلمهای ترسناک میتوانند به طور کامل برای ایجاد آشفتگی تنظیم شوند و حتی پادکست های صوتی ترسناک مانند The Magnus Archives که تخیل شما را با اجراهای ستارهای ترکیب میکنند.
بازیهای ویدیویی نیز از نیاز خود به مشارکت مخاطب برای تقویت زیبایی وحشت استفاده میکنند. با یک فیلم یا کتاب، میتوانید به سادگی از بخشی که شما را میترساند، عبور کنید. با این حال، در یک بازی ویدئویی، تنها راه خروج، عبور از آن است و تنها راه عبور شما این است که شما، به عنوان بازیکن مستقبما با وحشت مبارزه کنید و با آن درگیر شوید. نیاز به مشارکت بازیکن، هم تمرکز اصلی و هم نقطه قوت Caput Mortum، یک بازی ترسناک مستقل از WildArts Games، است که با وجود گیمپلی منحصر به فرد، محیطهای جوی و داستان کوتاه اما شیرینش، طعم بینظیری از وحشت را به ارمغان می آورد که به دنبالش بودهاید.
Caput Mortum از همان ابتدا بلافاصله روی منحصر به فردترین مکانیکهای خود تمرکز میکند که با طرح کنترل آن شروع میشود. بازی از شما میخواهد که در صورت وجود، با یک کنترلر بازی کنید و همچنین تعدادی طرح کنترل استاندارد دیگر را ارائه میدهد که یکی از آنها، منبع اصلی الهام بازی یعنی سری بازیهای King’s Field است. بازی Caput Mortum مانند King’s Field از دیدگاه اول شخص روایت میشود و شما را در نقش یک مرد تک دست در فرانسه قرن شانزدهم قرار میدهد که مجبور به بررسی یک برج عجیب و غریب است.
در ادامه، بازی با دادن کنترل مستقیم بازوی مورد نظر به شما، این ویژگی از شخصیت اصلی را به طور کامل به نمایش میگذارد. در طرح کنترل پیشنهادی، استیک چپ شما را در حالی که استیک راست دست شما را حرکت میدهد، حرکت میدهد. کنترل دوربین به جای آن بر روی ماشهها و ضربهگیرها تنظیم شده است و همین ویژگی، فرآیند جستجوی کلیدها و معماها را به یک فرآیند یادگیری تبدیل میکند. البته این قابلیت به زیبایی به مبارزات محدود بازی نیز تعمیم داده میشود.
در همان صفحه اول Caput Mortum اشاره میشود که کنترلها طوری طراحی شدهاند که شما را به طور ویژه آسیبپذیر کنند و البته در این راستا، به خوبی موفق میشود. در کنار هیولاها و موقعیتهای عموماً ترسناک، مبارزات به یک نبرد وحشتناک تبدیل میشوند. تلاش برای نگه داشتن موجودات بازی در دید خود، قرار دادن چاقو و دور ماندن از دسترس آنها، کار بسیار خوبی است تا شما را به طور ویژه ضعیف جلوه دهد، حتی زمانی که سلاحی در اختیارتان قرار میگیرد.
کنترل مستقیم دست شما، دنیای این بازی را فوقالعاده ملموس میکند. یکی از مناطق اولیه از شما میخواهد که مجموعهای از کلیدها را برای باز کردن قفل یک آسانسور قدیمی پیدا کنید. در همان زمان، یکی از موجودات اصلی بازی موسوم به هومونکولی به دنبال شما میگردد. البته قصد شکار شما را ندارد، بلکه این موجود عجیب فقط میخواهد نوعی قایم باشک با شما بازی کند.
هر از گاهی، با پیشروی در منطقه، او به دنبال شما میآید. اگر از همراهی با او خودداری کنید، حمله میکند و شما را مجبور میکند که با حرکات دست، به طور فعال او را فراری دهید. این کار حس فوقالعادهای از پارانویا ایجاد میکند و از شما میخواهد که در حین آرام کردن یک هیولای با ظاهری کودکانه، معماهای کیمیاگری را حل کنید. این یک مقدمه اولیه عالی برای هومونکولیها و همچنین چندوظیفگی است که از شما انتظار میرود در طول بازی انجام دهید.
تمام جنبه های قوی گیمپلی Caput Mortum با یک فضای صوتی حتی قویتر پشتیبانی میشود. به لطف ترکیبی از قطعات ترسناک و فضای دلهرهآور، همیشه احساس میکنید که چیزی میتواند درست بالای سرتان باشد. هر هیولا به شیوهی خودش واقعاً نفرت انگیز به نظر میرسد و حضورش را اجتنابناپذیر میکند.
حتی دنیای بازی در ترکیب با سبک هنری کمکیفیت و مستحکم، با هر برداشتی که از آن داشته باشید، حس خصومت ایجاد میکند. با الهامات واضح از وحشتهای غیبی و باستانی، این حس به زیبایی در داستان نفوذ میکند. این حس به درون داستان نفوذ میکند و اگرچه «سرگردانی که شیفتهی قدرتی عجیب و قدیمی شده» چیز جدیدی نیست، اما به خوبی درک شده و به وحشت جهان قدرت میبخشد.
در حالی که Caput Mortum در کل نمایش خوبی دارد، از چند مشکل رنج می برد. یکی از مواردی که تا حد زیادی به سلیقه بستگی دارد، مدت زمان بازی است. من آن را در حدود دو ساعت و نیم تمام کردم، از پیشنهادات راضی بودم اما کمی بیشتر آرزو داشتم. ضمنا بازی چند راز ارائه میدهد، از جمله اشاراتی به اولین بازی WildArts، Helltown، و یک پایان مخفی. این پایان، پشت نمادهایی که در سراسر مناطق آن پنهان شدهاند، قفل شده و به یک صندوقچه داده میشود. این صندوقچه تقریباً در نیمه راه بازی پیدا میشود و تنها توضیح شما برای آن از صحنه پایانی بازی میآید. من کاملاً موافق تکرار بازی هستم، اما بدون سیستم ذخیره دستی، این کار نیاز به یک بازی کامل اضافی و نیمی از همان محتوا دارد.
این حس تکراری در مبارزات انتهای بازی نیز خود را نشان میدهد. هیولاهای واقعاً مشمئزکننده دو سوم ابتدایی بازی، جای خود را به دشمنان بسیار احمقتری میدهند که به راحتی میتوان آنها را به دام انداخت. با نزدیک شدن به اوج بازی، که خود نقطه قوت بازی است، بازی کمی خستهکننده میشود. معماهای پایانی به خوبی از طرح کنترل بازی استفاده میکنند، فقط کاش مانند بخشهای قبلی در مناطق تهدیدآمیزتری قرار میگرفتند.
حرف آخر
Caput Mortum نمایش قدرتمندی از توسعه دهنده WildArts Games است. این بازی، یک گیمپلی بسیار منحصر به فرد را با استرس ذاتی وحشت به بهترین شکل ممکن ترکیب میکند. حتی با وجود مدت زمان کوتاه، آن را به یک بازی ترسناک و نفسگیر تبدیل میکند، البته ای کاش محتوای بیشتری برای ادامه دادن وجود داشت. فضای بازی پر از تنش است و هر گوشه از برج طوری طراحی شده که شما را در دنیای نگران کننده آن غرق کند. معماها تعادل بسیار خوبی دارند (هوشمندانه اما خسته کننده) و شما را تا انتها درگیر نگه میدارند.
Verdict
Caput Mortum is a strong showing from developer WildArts Games. It combines a very unique gameplay with the inherent tension of horror in the best possible way. Even with its short running time, it makes for a thrilling and terrifying game, although I wish there was more content to keep you going. The atmosphere is tense, and every corner of the tower is designed to immerse you in its unsettling world. The puzzles are very well balanced (smart but tedious) and keep you engaged until the end