Prison Alone یک بازی ترسناک روانشناختی جذاب است که هیچ صحنهی ترسناک ناگهانی در آن وجود ندارد. با این حال به خوبی می توانید تنش و ترس را در گوشه و کنار محیط بازی احساس کنید که حتی گاهی اوقات مو به تنتان سیخ می شود و اتفاقات عجیب و ترسناکی را تجربه می کنید و در حالی که سخت فکر میکنید تا راهی برای خروج از این زندان بزرگ و شاید نه چندان خالی پیدا کنید، به کاوش بپردازید، به دنبال کلید بگردید، معماها را حل کنید. آیا میتوانید از این زندان متروکه فرار کنید یا اینکه تا ابد گرفتار رازهای ترسناک و مرموز آنجا خواهید شد؟ با نقد و بررسی این بازی در وب سایت Gamingles با ما همراه باشید.
داستان بازی Prison Alone از جایی آغاز می شود که یک زندان در حال تخلیه شدن است و به دلیل وقوع اتفاقات عجیب از جمله ناپدید شدن ناگهانی افراد، همه زندانیان به مکان دیگری منتقل میشوند. با این حال، یکی از زندانیان تصمیم میگیرد که این فرصت خوبی برای فرار است و به نگهبان رشوه میدهد تا اجازه دهد در آنجا بماند تا بتواند وقتی کسی در آنجا نیست، تلاش خود را انجام دهد.
او فراموش کرده که دلیلی برای جابجایی زندانیان وجود داشته است و این را به سختی و به تنهایی یاد خواهد گرفت. اکنون او باید از چیزی بیش از یک زندان ساده فرار کند، بلکه محیطی ترسناک و وحشتناک پر از درهای قفل شده و مناطق تاریک در انتظار اوست و او ممکن است به عنوان تنها انسان بازمانده زندان باشد، اما کابوسهایی که در سایهها باقی میمانند، لحظه ای او را مجال نمی دهند.
روایت آنچنانی ای در اینجا وجود ندارد، جز اینکه شما در زندان تنها ماندهاید و سعی در فرار دارید. باید کدهایی را که توسط نگهبانانی که نمیتوانستند یک کد چهار رقمی را به خاطر بسپارند، پیدا کنید، بنابراین مجبور بودند آن را روی یک یادداشت چسبناک بنویسند و با خود حمل کنند. از جمله تصمیمات ضعیف، جا گذاشتن کلیدها است. در ابتدا، ممکن است فکر کنید احمقانه است که این اقلام فقط در نقاط تصادفی رها شدهاند. با این حال، اگر فکر کنید که کل مکان متروکه شده است و اتفاقات ترسناکی در حال رخ دادن است، میتوانید جنبه واقعبینانه آن را پیدا کنید. آنها فکر میکردند که همه زندانیان را دارند و احتمالاً از همان روالهای ایمنی قبلی پیروی نمیکردند.
بازی Prison Alone در زمینه المان های ترس چیز جدیدی ارائه نمیدهد، هرچند اشاره میکند که هیچ صحنهی جامپ اسکری وجود ندارد. من با این نظر مخالفم، حداقل یک بار وحشتزده شدم. اما واقعاً از آن نوع صحنههای ترس ناگهانی که «با صدای بلند جلوی چشمتان» ظاهر میشوند، نیست، فقط چیزهای کوچک و تصادفی. من دوست دارم که نمیتوانید بمیرید یا شکست بخورید. تقریباً مثل یک شبیهساز راه رفتن با عناصر معمایی است.
من همیشه طرفدار خواندن متن زیاد در یک بازی نیستم. با این حال در این بازی چند یادداشت و سند به عنوان اشیاء قابل جمعآوری وجود دارد، اما میتوانید به راحتی از آنها صرف نظر کنید. NPCها بیشتر یک چیز پسزمینه هستند (و البته آنها انسان نیستند). بنابراین کسی وجود ندارد که مجبور باشید به او گزارش دهید، با او صحبت کنید یا ماموریتهایی را انجام دهید، هیچ چیز. فقط شما در یک زندان هستید و با یک چراغ قوه به اطراف نگاه میکنید.
نکته مهمی که در مورد Prison Alone باید بدانید این است که این یک بازی فوقالعاده کوتاه است و حتی یک دستاورد برای تمام کردن آن در کمتر از سی دقیقه دارد (و اگر بدانید چه کار میکنید، این بسیار بخشنده است). چیزی که زمان زیادی میبرد، جستجو در تمام سلولها و تلاش برای پیدا کردن اسناد است. حتی با وجود اینکه خیلی کوتاه است، زمان زیادی صرف شده تا نه تنها یک انتخاب فصل ایجاد شود، بلکه شاخصی از تعداد اسناد موجود در بخشها و تعداد اسنادی که به دست آوردهاید نیز وجود دارد. در حالی که این موارد میتوانند تصادفی باشند، این کار را به گونهای انجام میدهد که بازدید مجدد از فصلها را بسیار آسان میکند.
حتی طرفداران ژانر وحشت ممکن است این بازی را رد کنند – وقتی یک بازی به عنوان ترسناک برچسب گذاری میشود، این شانس را دارد که برای یک طرفدار معمولی ژانر وحشت به اندازه کافی ترسناک نباشد. من کلی بازی در این ژانر انجام دادهام و این یکی قطعاً یکی از کمترین بازیهایی است که ضربان قلب را تحریک میکند و خیلی ترسناک نیست.
این باعث میشود که بیشتر شبیه یک شبیهساز پیادهروی باشد که در آن ممکن است گاهی اوقات احساس ناراحتی کنید. ترسناکترین چیز این است که ابتدا موجوداتی را ببینید که سرشان را به سلولها میکوبند. این به این دلیل است که در ابتدا واقعاً مطمئن نیستید که میتوانید بمیرید یا نه. وقتی متوجه میشوید که همه چیز برای نمایش است، بدون نگرانی در جهان بازی قدم میزنید و در حالی که خودم از این موضوع ناراحت نیستم، میدانم که واقعاً برای طرفداران عادی این ژانر ناخوشایند خواهد بود.
حرف آخر
به عنوان نتیجهگیری، Prison Alone ممکن است یک بازی کوتاه باشد، اما قطعاً با تمرکز بر داستانسرایی در فضایی پرتنش به جای روانه کردن صحنههای ترسناک ناگهانی، یک تجربه بهیادماندنی را به ارمغان می آورد. حتی اگر دنبال دستاوردها هستید، بیشتر از یک بازیکن معمولی از آن لذت خواهید برد. گرافیک بد نیست، و جلوههای صوتی هم همینطور. اما بدون توانایی دویدن، برگشت به عقب یا جستجوی یادداشتها با کدها میتواند کمی خستهکننده باشد.
معماها فوقالعاده آسان هستند و از روش آزمون و خطا برای فهمیدن آنها استفاده میشود. این یک بازی معمولی است و سعی نمیکند شما را غافلگیر کند. داستان از یک پیشفرض خوب برخوردار است، اما شما فقط برای مدت کوتاهی از زندان بازدید میکنید. برخی گیمرها از گشت و گذار در اطراف محیط زندان لذت میبرند، در حالی که برخی دیگر احساس میکنند که بازی چیزهای زیادی را از لحظا فضاسازی از قلم انداخته است.
Verdict
In conclusion, Prison Alone may be a short game, but it definitely delivers a memorable experience by focusing on storytelling in a tense atmosphere rather than unleashing sudden scares. Even if you’re looking for achievements, you’ll enjoy it more than the average player. The graphics aren’t bad, and so are the sound effects. But without the ability to run, rewind, or search for notes with codes, it can get a little boring. The puzzles are incredibly easy and use a trial-and-error approach to figure them out. It’s a casual game that doesn’t try to surprise you. The story has a good premise, but you only visit the prison for a short period of time. Some gamers will enjoy wandering around the prison environment, while others feel that the game leaves out a lot of the atmosphere-building moments