این پست راجع به بازی The Suicide Of Rachel Foster می باشد.که سبک این بازی ماجراجویی می باشد، از اسم این بازی البته مشخص است که قتلی رخ داده است و حال نوبت شماست که مبتنی بر اتفاق هایی که می افتد، شما در صدد کشف آن می باشید، اتفاق هایی ثبت شده است. این در سال ۲۰۱۹ بر روی استیم قابل دسترس، برای بازیکن ها قرار گرفت. این بازی شخصیت های متفاوتی را به شما نشان خواهد داد. که در داستان های متفاوتی درگیر شده اند. این داستان ها بسیار جذب کننده می باشند، از روش های صمیمی و محیط های جذب کننده برای جذب مخاطب بهره گرفته شده است.
چیزی که سبک داستانی این بازی را به اوج می رساند هتل دلهره آور این شهر یعنی هتل قتل می باشد. هتل دلهره آور و وحشتناک راشل فاستر (Rachel foster) که در این شهر واقع شده است. به نظر من نیمه اول و شروع این داستان به صورت خیلی خوبی مخاطب را جذب خود می کند. داستان از یک زن جوان شروع می شود، در ادامه این زن مجبور به پرده برداشتن از گذشته و حقیقت های مربوط به زندگی اش می شود. در ابتدا به نظر می رسید که این بازی داستان یک روح باشد، نه مربوط به یک رمز و راز اما شما هر چقدر جلو تر می روید با واقعیت ها بیشتر روبرو خواهید شد.
تمرکز آن ها روی گفتن داستان های دوست داشتنی و صمیمی از طریق محیط های جذاب، فضای متنوعی و شخصی را به فضای مورد نیاز برای بررسی کامل می بخشد، هتل قتل یا همان The suicide هتل دلهره آور راشل فاستر به طور مطمئنی یک صحنه عالی برای این سبک به شمار می رود و به نظر می رسد که جای مناسبی باشد. داستان آن از یک زن جوان که مجبور است پرده از حقیقت گذشته خود در ساختمان در حال فروپاشی بگذارد، به نظر می رسد قلاب است.
در کل داستان نویسی خلاقانه و متفکرانه بازی باعث افزایش ویژگی های مثبت این بازی شده است که آن را به شدت تحت تاثیر دهنده کرده است، suicide of rachel foster یک دنیای متفاوتی را به نمایش می گذارد. که هر چقدر که جلوتر می رود به بعد احساسی شما بیشتر دست خواهد انداخت. مسائل فوق حساسی را در طول بازی نیز باید بررسی کنید. چیز هایی را شاید ببینید که خوشایند شما نباشند مانند بی بند و باری یک زن که در نهایت به حاملگی او می انجامد. حتی پس از مدتی شاهد تربیت کثیف یک کودک خواهید بود.
در این بازی شما به عنوان یک زن که نام او نیکول می باشد باید ایفای نقش کنید، مادر و پدر این دختر هتل قدیمی در بیابان مونتانا دارند. این دختر به آن جا می رود تا ارثی را که پدر مادر او برای او گذاشته اند، را به فروش برساند. تصمیم نیکول خلاصی از کل رمز و راز های مربوط به آن هتل می باشد. سال ها قبل وقتی نیکول و مادر او متوجه شدند که پدر آن ها با دختر جوانی به نام راش فاستر رابطه داشته است بار و بندیل خودشان را بستند و آن جا را رها کردند. مادر نیکول به او توصیه کرده است تا این هتل را به فروش برساند. حال از شانس بد نیکول آن روزی که او به هتل رفته است یک طوفان وحشیانه برفی در جریان است، این طوفان خاطره های نیکول را زنده کرده است، احساس کنجکاوی او را به داخل می کشاند.
همان طور که گفتم نیمه اول این بازی با داستان فوق العاده ای می باشد و همین چهار ساعت باعث لذت من شده است، در نیمه اول شما بیشتر در زمان حال هستید به جای این که شما را در یک گذشته تلخ و تاریک غرق کند، شما در این مکان در حال قدم زدن می باشید. این فضا مملو از ترس می باشد، اما از روی شانس شما به تنهایی در آن جا نمی باشید.
شخصیت دیگری نیز در این داستان اضافه خواهد شد که در ابتدا شروع تلخی با هم خواهید داشت، اما به مرور زمان رابطه ی شما با هم خوب و صمیمی می شود. به قولی می گویند که بهترین دوستی ها از میان دعوا آغاز می شود. نیکول یک دستگاه نیز دارد که نوعی تلفن می باشد، البته می توان از آن به عنوان رادیو نیز استفاده کرد. که او از آن برای این که بفهمد بچه ی نا مشروع پدرش در کجا است استفاده می کند.
نام فرزند نا مشروع راشل فاستر و پدر نیکول، ایروینگ می باشد. ایروینگ کسی است که این هتل را گرم کرده است به آین هتل معنی داده است، شما به قدم زدن در این هتل ترسناک و سیاه ادامه می دهید. قاب های مربعی که بر روی دیوار های سیاه نقش بسته اند. کف این هتل نیز پر از چرکی و کثیفی می باشد که بعضی از قسمت های آن فرو رفته است.
هتل از چند طبقه تشکیل شده است، که هر طبقه این هتل خاطره های مربوط به خودش را برای نیکول دارد. وقتی صدا در داخل این هتل می پیچد فضایی پرتنش ایجاد می شود، به نوعی ترس از هر دیوار به گونه ای خاص خود را نشان می دهد. در نهایت نیکول به داخل اتاق خود می رود. بله دقیقا عینه سابق می باشد، نشاط داخل اتاق او موج می زند، هنوز هم توانسته طراوت خود را برای نیکول حفظ کند. او یاد کودکی خودش می افتد. سالن های غذا خوری نیز همان طور می باشند.
یک فصل در این بازی خیلی وحشتناک می باشد، به طوری که برق ها می روند و شما باید همه ی مراحل را با استفاده از چراغ قوه انجام دهید. در نهایت یک روح را به شما نشان خواهد داد که در آن زمان خدمه را به وحشت انداخته بود. این ها همگی به صورت یک فیلم در آن فضا به شما نمایش داده می شوند. در نهایت به نیمه دوم بازی کشیده می شوید، در این نیمه به ریز و جزئیات رابطه پدر نیکول و راشل فاستر پرداخته می شود. نیکول هم باید تک تک این سر نخ ها را کشف کند.
حرف آخر
در اخر نیز باید بگویم که این بازی سبک متفاوتی از سری بازی های ماجراجویی می باشد. این بازی از موارد ضعیفی ظاهر خودش برای جذب کردن مخاطب استفاده نکرده است، بلکه حتی از جزئی ترین چیز ها برای این که مخاطب خودش را جذب کند نهایت استفاده را کرده است، پس اگر شما از بازی های قبلی نارضایتی دارید، اکنون زمان این فرا رسیده که با تهیه این بازی از استیم، نظر خود را راجع به این ژانر تغییر دهید، مخصوصاً سعی کنید از اوایل این بازی نهایت استفاده کنید چون اوج در ابتدای این بازی هستند.
Verdict
Finally, I must say that this game is a different style from the adventure game series. The game doesn’t use the weak points of its appearance to attract the audience, but even uses the smallest details to attract the audience, so if you are dissatisfied with previous games, now is the time to It’s time to change your mind about this genre by getting this game from Steam, especially try to make the most of the early part of this game because they are at the beginning of the game.