نقد و بررسی Stela

نقد و بررسی Stela

داستان بازی از جایی شروع می شود که شما در یک غار کم نور بیدار شده اید، و جهان اطراف شما در حال خراب شدن است. بلند می شوید، از غار بیرون می روید و بعد، می دوید. استلا زندگی یک زن بی نام را در روزهای پایانی دنیای در حال نابودی دنبال می کند. هیچ کلمه ای از ابتدا تا انتهای بازی گفته نمی شود و نیازی هم به استفاده از کلمات نیست. پس زمینه ی بازی یک چشم انداز تخریب شده و موجوداتی هستند که شما برای درست کردن غذا به آن ها نیاز دارید.

 

در بازی استلا مرگ در هر گوشه و کناری در کمین شماست. مراقب همه چیز باید باشید. شما هر معمایی که بازی به شما ارائه می کند را حل می کنید، زیرا امتیاز بیش تری به شما تعلق می گیرد. معما های بازی در هر زمان خودشان را نشان می دهند مثلا شما در جاهایی قرار می گیرید که باید خودتان را از چشم هیولا ها پنهان کنید تا آن ها شما را نبینند. و وقتی از مکانی می گذرید که در بارانی از شعله های آتیش که شاید از آتش فشان ها بر سر زمین می افتند قرار گرفتید باید مراقب باشید که آن ها به شما بر خورد نکنند.  با این حال، هر معما، شما را به نفس نفس می اندازد و با اینکه شما را از پای در می آورد شما می خندید… البته بیش تر از روی عصبانیت!

در اوایل بازی؛ با موانع مختلف روبرو می شوید ممکن است سوسک های زیادی به شما حمله ور شوند که چندان این صحنه خوشایند نیست پس از همین حالا به دنبال راه حلی برای بر خورد با این مشکلات باشید. بعداً ، تلاش های چندگانه ای را انجام می دهید تا چالش ها را از میان بر دارید و جان خود را نجات دهید. گاهی ممکن است ، شما در ابتدای هر معما تسلیم شوید ، و نتیجه ی این تصمیم مرگ است. معما ها بسیار ساده هستند ، با کنترل های بازی ، پرش و رفتن از چپ به راست و متناسب با هر نوع برنامه نویسی پیمایش جانبی است.

بازی با یک زن مرموز ، کسی که من فکر می کنم همان Stela  بازی می باشد که توسط یک بیگانه به وجود آمده است. به چه دلیل او به وجود آمده است؟ چگونه؟ هدف او چیست؟ این ها سوالاتی هستند که او و همینطور شما به عنوان بازیکن بدنبال جوابشان هستید. با این حال ، این بازی دارای یک داستان واقعی نیست. شما صحنه های دراماتیکی را پشت سر خواهید گذاشت که به سختی به یکدیگر ارتباط دارند و نگاه اجمالی از قطعات یک دنیا در آخرین روزهایش. چیز زیادی برای تفسیر همه این ها وجود ندارد.

نه ، این معما ها نیستند که قرار است این بازی را به چالش بکشند ، این جو ایجاد شده در بازی و شرایط محیط است که شما را عصبانی خواهد کرد. دیگر در این بازی نمی توانید لم بدهید و با خیال راحت به این طرف و آن طرف بروید باید بنشینید و با استرس بازی کنید – در خرابه های دنیا بدوید ، شکار کنید ، فرار کنید و سعی کنید جان خود را حفظ کنید. امتیاز تنها چیزی نیست که این جو فراموش نشدنی را ایجاد می کند. شخصیت نا مشخص شما به صورت باورنکردنی ای انسان است و خیلی سریع می دود و به نفس نفس می افتد.

او انسانی است ، با قدرت ، به سختی از پای می افتد و سعی می کند قوی باشد و با این حال انسان است و ممکن است جایی دیگر نتواند ادامه دهد. هر زمان که از دست گدازه های آتش یا حیوانات وحشی و حوادث طبیعی فرار کنید و نجات پیدا کنید می توانید یک نفس راحت بکشید. هر منطقه ای که در آن کاوش می کنید دارای رنگ بندی و زیبایی شناسی خاص خود است. یک جنگل تاریک و بژ وجود دارد ، که حیواناتی در آن منطقه پرسه می زند ، چالش دیگری برای غلبه بر آن ها است. بقایای قرمز و درخشان یک میدان جنگ شما را به یاد آتش سوزی می اندازد. در سراسر مناظر مختلف ، یک چیز مشترک وجود دارد.

 

در هر نقطه ای از هر منطقه ، یک نماد آبی درخشان روی یک برج در پس زمینه مشاهده خواهید کرد. کنجکاوی همان چیزی است که شما را به سمت آن به حرکت در می آورد. این دنیای آتشین با غارهای سرد و آبی که شما را با چهره ای محزون هدایت می کند و شما را تشویق می کند تا با سختی های یک دنیای نابود شده روبرو شوید و قوی باشید و زنده بمانید.

حرف آخر

مسائل کوچک دیگری هم وجود دارد که مرا از آن لحظات دور نگه می دارد. در حالی که هیولاهای این بازی تلاش می کنند که حس ترس هیولاهای بازی LIMBO را انتقال دهند ، شکست می خورند. به خصوص وقتی که به شما برسند. یک مثال خوب یک عنکبوت غول‌پیکر است که بخش زیادی از limbo را در حال فرار از آن سپری می‌کنید. اگ شما را بگیرد ، نیزه را در سر شخصیت اصلی فرو کرده و همچنان در سر او باقی می ماند و این صحنه ای وحشتناک از مرگ را ایجاد می کند. اما در این بازی وقتی دشمنان شما را گیر بیارند ، فقط نیزه از سر استلا عبور کرده و به طور غیر قابل قبولی استلا روی زمین می افتد.

Verdict

There are other small issues that keep me from those moments. While the monsters in this game try to convey the fear of LIMBO monsters, they fail. Especially when they reach you. A good example is a giant spider that spends much of its limbo escaping. If he catches you, he puts the spear in the main character’s head and remains in his head, creating a horrific scene of death. But in this game, when your enemies catch you, only the spear passes over Stella’s head and Stella falls to the ground in an unacceptable way.

6.5

نقاط قوت

  • لحظات خارق العاده
  • صدا و گرافیک عالی

نقاط ضعف

  • لحظات خسته کننده
  • گاهاً انیمیشن های خوب طراحی نشده اند
8 گرافیک
5 گیم پلی
5 داستان
8 موسیقی