نقد و بررسی بازی Lonesome Village

نقد و بررسی بازی Lonesome Village

اکثر مردم ترجیه می دهند در اوقات فراغتشان، بازی هایی را تجربه کنند که آرامش در آن ها حرف اول را می زنند. تلخ است اما واقعیت این است که بیش از ۷۰ درصد مردم، جامعه گیمرهای حرفه ای و یا علاقه مند به بازی نیستند و دوست ندارند درگیر اخبار بازی ها، پیچیدگی ها و کل کل های آن شوند. آن ها بازی ها را صرفا به چشم یک سرگرمی ساده نگاه می کنند که فقط در اوقات بیکاری می توان از آن لذت برد. آن هم نه هر بازی. بازی هایی که ساده باشند، پیچیدگی نداشته باشند و مهمتر از همه آرام بخش. باشند و بتواند برای اندکی آن ها را دنیای اطرافشان دور کند. شرکت های کوچک و بزرگ امروزی نیست به سراغ این سبک بازی ها رفته اند چرا که تقاضای زیادی دارند و از طرف دیگر، ساختن بازی های کوچک، بسیار بی دردسر تر از عناوین بزرگی است که باید سال ها برای توسعه و بهبود آن وقت گذاشت و درگیر منتقدان سخت گیر و گیمرهای سخت پسند شد. امروز به نقد و بررسی بازی می پردازیم که دقیقا از همین دسته است. یک بازی کوچک و آرامش بخش که خودش را درگیر دنیای شلوغ و پر هرج و مرج بازی های امروزی نمی کند و تمام تلاشش آن است تا با ساده ترین قوانین و المان ها، محاطب را درگیر خودش نگه دارد. در ادامه با نقد و بررسی بازی Lonesome Village با وبسایت Gamingles همراه. باشید.

داستان بازی زمانی که وس به یک دهکده متروکه رسیده است، شروع می شود و شما در نقش وس کایوت بازی می کنید. دهکده تنهایی (نام بازی هم هست) که زمانی به نام اوبهورا شناخته می ‌شد، قبل از اینکه توسط فرقه‌ ای از حیوانات در لباس‌ های قهوه‌ ای رنگ تصرف شود، یک شهر شاد و عجیب بود. آنها به شهر حمله کردند و ساکنان آن را در مجسمه هایی در یک برج به دام انداختند. به عنوان وس، شما وظیفه دارید روستاییان را آزاد کنید. در جیب شما یک ذره بین عرفانی برای جستجوی سرنخ ها و صحبت با Coronya، راهنمای روح شما است که ظاهر می شود تا به شما جهت مفید (و گاهی نه چندان مفید) بدهد. همانطور که اشاره شد داستان بازی بسیار ساده و کلیشه ای جلو می رود و قطعا نباید از چنین بازی، انتظار داستان سرایی عجیب و غریب و یا پیچیده داشته باشیم چرا که خود بازی به هیچ عنوان نمی خواهد در زمره بازی های پیجیده و سنگین قرار بگیرد. اگر با همین دید جلو برویم، بخش داستانی بازی کاملا با اتمسفر آن همخوانی دارد. در ادامه که به بررسی گیم پلی هم می پردازیم، این موضوع بیش از پیش نمایان می شود.

در برج، در هر طبقه با یک پازل روبرو می شوید که پس از حل شدن، یک روستایی و خانواده اش آزاد می شود. این پازل ها هرکدام به خوبی طراحی شده اند و چالش های متنوعی را پیش روی شما قرار می دهند. تنوع منحصر به فردی نیز بین هر کدام از آن ها وجود دارد، از پیچ و خم ها گرفته تا پازل های کشویی تا چالش های حافظه و موارد دیگر. هر چند هیچکدام از آن ها آنقدر سخت نیستند که شما را مجاب به فکر کردن بیش از اندازه و خستگی بکشاند اما همین تنوع و چالش باعث شده تا این بخش بسیار ارزشمند باشد. هر چند مرحله، برای جمع‌ آوری قلب ‌ها یا هدایا به دهکده باز می‌گردید. قلب ‌ها از ماموریت هایی که در دهکده آن ها را می گیرید و تمام می کنید به دست می آیند، در حالی که اقلام پیشنهادی یا پیدا می ‌شوند یا با کمک یک روستایی ساخته می ‌شوند. گیم پلی بازی به جز این مورد مکانیک های خاص دیگری را ندارد و البته، همانطوری که از داستان بازی انتظار پیچیدگی خاصی را نداشتیم، در اینجا هم نباید انتظار آن را داشته باشیم چرا که اصولا بازی نمی خواهد خودش را درگیر پیچیدگی کند. بازی علاوه بر داشتن مراحلی جهت حل پازل در برج نجات، امکانی برای زندگی در دهکده را به شما می دهد. این د. بخش با یکدیگر تعامل دارند و تیم سازنده تلاش کرده است تا همپوشانی این دو را تا حد زیادی حفظ کند و از پس این کار هم به خوبی برآمده است.

سبک هنری بازی تماماً رنگ‌ های بلوک روشن و خطوط برجسته است که حس نوستالژی را برای کارتون ‌های بعد از مدرسه به ما می‌ دهد. جزئیات بافتی مانند حباب ‌های آب یا نور تند به طراحی ساده بازی می‌ افزایند و همه چیز با انیمیشن دو بعدی پر جنب و جوش همراه می ‌شود که حس شادابی را به بازیکن منتقل می کند. گرافیک بازی آن طور که باید و شاید کامل شده نیست چرا که مشکلاتی را در زمینه طراحی منوها شاهد هستیم. خود شخصیت ها و مکان ها طراحی عالی دارند و آن حس کارتونی بودن را به خوبی منتقل می کنند. از لحاظ فنی هم، کیفیت تکسچرها و بافت ها بسیار خوب هستند و وضعی قابل قبولی دارند. اما شکل کلی بازی، خصوصا منوها و HUD، چیزی نیست که بتوان از آن به عنوان نکته مثبت یاد کرد. بازی شما را در منوهایش ممکن است گیج کند و همچنین سیستم بازی و نحوه تعامل بازیکنان با آن، سخت و ابتدایی است و باعث می شود نتوانید کارهای خود را به درستی انجام دهید. موسیقی متن بازی به شدت شگفت انگیز است و فلوتی که در هنگام گشت و گذار در شهر پخش می شود، با یک موسیقی پر طنین پیانو و سازهای زهی در هنگام حل معماها همراه می شود که به شدت اتمسفر را در بازی زنده نگه می دارد و هیجان را به بازی تزریق می کند. صداگذاری شخصیت ها و دیگر اجزای بازی نیز کیفیت خوبی دارند و سادگی در این بخش، کاملا با بخش های دیگر آن تناسب دارد.

حرف آخر

این ماجراجویی سرگرم ‌کننده و دنج برای کسانی که عاشق خرد کردن چوب در Animal Crossing و حل پازل در Zelda هستند، ارزشمند است. Lonesome Village عناصری از افسانه های بازی های نقش آفرینی و تعداد زیادی ارجاع به Zelda را می گیرد و آنها را در بسته بندی های بسیار زیبا در کنار هم قرار می دهد. ممکن است غنی‌ ترین روایت را نداشته باشد، اما شما را جذب و آرام می‌ کند. با صرف نظر از چند ایراد در تجربه بازیکن، به ویژه در مورد ناوبری منو، این بازی سرگرمی سالم و مفیدی را بدون عرق کردن دکمه های مبارزه ارائه می دهد. اگر اهل پازل هستید، این بازی را به هیچ وجه از دست ندهید.

Verdict

This fun and cozy adventure is a must for those who love chopping wood in Animal Crossing and solving puzzles in Zelda. Lonesome Village takes elements of RPG lore and a ton of Zelda references and puts them together in a very nice package. It may not have the richest narrative, but it draws you in and soothes you. Aside from a few glitches in the player experience, especially when it comes to menu navigation, the game offers wholesome and wholesome fun without sweating the fight buttons. If you are a puzzle fan, don’t miss this game.

7.8

نقاط قوت

  • پازل های خوب و چالش برانگیز
  • طراحی محیطی خوب
  • گیم پلی غنی
  • ارجاعات به بازی های بزرگ همچون Zelda
  • گرافیک بصری کارتونی و جذاب
  • موسیقی بسیار شنیدنی
  • یک بازی آرامش بخش و ساده به تمام معنا!

نقاط ضعف

  • منوها می توانستند بهتر باشند
  • داستان بازی می توانست جزئیات بیشتری داشته باشد
  • تجربه کوتاه در حد ۳ ساعت
8 گرافیک
9 گیم پلی
4 داستان
10 موسیقی